دلتنگم
نوشته شده در تاريخ 17 ارديبهشت 1394برچسب:, توسط علی |

 

این نامه مقدمه ایست بر پایان یک زندگی سرگردان که نه اغاز داشت
نه پایان...
چیکار کنم؟گناه از من نیست از قلب توست
تنها ناشناس اشنای من
این است که در تلاطم موجی احساس گیج و نامه نوشتن پیکر ناتوان
ایده ال سرگشته ی مرا شکسته..
بابا لنگ دراز....میدونی چی شده؟؟
امشب برای نخستین بار احساس کردم که متاسفانه گرفتارت شده ام
شاید اگر تصمیم نگرفته بودم که برای همیشه فراموشت کنم...
این احساس پنهانی ..هرگز قلبم را تکان نمیداد
اما چکار کنم که هم زمان با این تصمیم اجتناب ناپذیر ..
شیونقلبم در پهنه ی سینه ی محنت زده ام بیداد کرد....دیگر قدرت نوشتن ندارم
نامه را که انعکاس واپسین تپش قلب یک
عشق ناکام است تمام میکنم...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.