دلتنگم
نوشته شده در تاريخ 17 ارديبهشت 1394برچسب:, توسط علی |
 

 خدایا من گناهی نکرده بودم که اینک قلبی شکسته در سینه دارم . . .

گناه من چه بود که بازیچه دست این و آن بودم !

هر که آمد بر روی قلبم پا گذشت و رفت و حتی پشت سرش را هم نگاه نکرد !

خدایا چرا در این روزها باید در حسرت عشق و محبت باشیم ،

 عشقی که تو در وجود همه قرار دادی و احساسی که همه بتوانند عاشق شوند !

خدایا نمیدانم میدانی در این زمانه همه با احساس عشقی که به آنها دادی قلبها را میشکنند و خیانت میکنند !

خدایا نمیدانم میدانی که عشقی که تو آفریدی دیگر آن زیبایی و وفاداری را ندارد ؟

خدایا نگاهی کن به عاشقان واقعی ، ببین حال آن ها را ، بگو که چه بر سر عشق آمده ؟!

میخواهی فریاد بزنم تا بشنوی صدای مرا ؟ میخواهی با صدای بلند گریه کنم تا بشنوی درد این دل تنهای مرا ؟

خدایا مگر عاشقان چه گناهی کرده اند که همیشه باید متهم ردیف اول باشند ،

 چرا باید به جای آن آدمهای بی وفا ، عاشقان محکوم به حبس ابد باشند ؟

خدایا میشنوی حرفهای مرا ، درک میکنی احساسات این قلب زخم خورده مرا ؟!

چرا سکوت ؟ چگونه باید بشنوم پاسخت را در جواب این دل صبور ؟!

خدیا اگر بخواهم از حال و روز خویش بگویم ، باید در انتظار باران اشکهایت باشم ،

 تا بدانی عشقی که آفریده ای و احساساتش به چه روزی افتاده ،

 مثل این است که برگ سبزی از شاخه اش بر روی زمین افتاده و همه بر روی آن پا میگذارند و یک برگ خشکیده

همچنان بر روی شاخه اش مانده . . .!

خدایا در این چند صباح باقی مانده از این زندگی بی محبت و پوچ ،

هوای عاشقان را داشته باش . . 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.